پیشینه کفشهای سنتی در ایران
مردم بومی هر شهر در هر کشوری پوشش مخصوص به خودشان رادارند و انتظار میرود که با توجه به پوشش, کفش خاص منطقه خود رو هم داشته باشند البته در طول زمان طراحی کفشها تغییرات بسیاری کرده و بسیاری از این کفشها از زمان صنعتی شدن محصولات به دست فراموشی سپرده شده اند و حتی مردم بومی همان مناطق هم کم و بیش از از کفشهای بومی مناطق خود استفاده میکند.
کفشهای سنتی ایرانیان
- چاروق
- گیوه
- نعلین
- ساغری
- گالش
- اروسی یا اورسی
- سگکی
- صندل
- قندره
- دهان دلوچه ای
- نعلکی
- شبرو
- چسک
چاروق(چارق)
چارق از قدیمی ترین کفش هایی که در ازغند خراسان شمالی، اسفراین ، بخش بام ، روستای زالی استفاده میشده چارق میباشد که تماما از چرم خالص گاو بوده، حتی کف و بندهای بلند آن نیز از چرم بوده است .
علت اینکه دماغه چارق به صورت برگشته و رو به بالا میباشد، این است که هنگامی که سوار بر اسب میشدن دماغه چارق را در رکاب اسب قفل میکردند .
هنگامی که بندهای چارق کشیده شود کفش خود به خود اندازه پا شده و بندها به دور ساق پا، تا زیر زانو بسته میشده که زیر بندها، قبل از بسته شدن نوعی پشم بافته شده به نام « پاتابه » یا « پالیک » استفاده میشده است از نظر ظاهری زمانی که به این صنایع اصیل نگاه میکنید شاید شما را به یاد پاپوش چوپانان در روستا ها در دوران گذشته بیندازد.
چارق یا همان پاپوش از صنایع هنری، دستی و تزئینی ,اصیل و بسیار قدیمی ایران بهشمار میرود و از نظر شکل ظاهری شبیه به گیوه میباشد
چاروق ظریف فرم وشکل خاصی دارد و با مواد اولیه ویژهای که صرفاً برای راه رفتن روی قالی و اطاقهای مفروش ساخته میشود که سابقاً پشت بسته و بدون پاشنه بود.
نمونه یک چاروق در سایز بسیار بزرگ در محوطه بنای رختشوی خانه زنجان
بنای رختشویخانه یا مجموعهٔ تاریخی رختشویخانه در قلب بافت تاریخی شهر زنجان که منطبق بر حصار قدیمی شهر میباشد، در یک منطقهٔ پرتراکم مسکونی احداث شدهاست.
یک لنگه چاروق مردانه دوخت بیرجندمتعلق به دوره قاجاریه در موزه باستانشناسی ابهر
در گذشته از چاروق به خاطر استحکام و مقاومت آن در کشاورزی و کارهای سخت و روزمره استفاده می شد و مواد اولیه برای دوختن آن از چرم خام بود و اغلب چاروقها بدون پاشنه بوده است. اما چاروق هاي كنوني با چرم دباغي شده ساخته مي شود، جنبه زينتي دارد و بيشتر بر روي قالي مورد استفاده قرار ميگيرد و داراي پاشنه است. اين پاپوشها معمولاً با استفاده از چرم گاوی، نخهای ابریشمی رنگی و نخ گلابتون در انواع مختلف و با ظرافت خاصي دوخته میشود. قدمت چاروق دوزي به دوره ساساني و اوج تزئينات آن به دوره صفوي ميرسد
امروزه از مهمترین مراکز تولید چارق های زیبا استان زنجان و شهر های قوچان و بجنورد در استان خراسان می باشند.
گیوه
یکی دیگر از صنایع دستی و پاپوشهای قدیم ایرانیان گیوه ست که با دست برای مردان بافته میشد و جنس رویه آن از نخ پنبه ای تابیده و نخ ابریشم و زیر آن از چرم و لته و لاستیک است که تمام مراحل ساخت آن با دست انجام میشود و از جمله صنایع دستی استان های کردستان، کرمانشاه، ایلام، فارس، همدان، قزوین، زنجان و در مناطق کردنشین مانند ایلام کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی با نام کلاش شناخته میشود و قدمت آن به دوران صفویه بر می گردد.
تهرانیها در زمستان چاروق و در تابستان گیوه (که رویه آن پارچهای و بسیار خنک بود) میپوشیدند. نکته جالب این است که گیوه هیچ جفت راست یا چپ ندارد! هر جفت را می توان با پای راست یا پای چپ پوشید و در انواع مختلفی نظیر آجیده (ajide)، ملکی (maleki)، کرمانشاهی، شهری، سینهجونی و… تولید میشد و در گذشته پایافزار ایرانیان به شمار میرفت. رویه تمامی گیوهها از نخهای محکم بافته میشد و این کار عمدتا توسط زنان انجام میگرفت اما زیره گیوه بسته به نوع آن از چرم یا از پارچههای نخی عمدتا کهنه و کوبیده و به هم فشرده یا ترکیبی از هر دو ساخته میشد.
در گذشته گیوه مردانه امروزه هم به عنوان یک کفش کلاسیک زیبا در بین آقایان رواج دارد. در زمان های گذشته یکی ازچیزهایی که ثروتمندان را از طبقه طبقه متوسط و ضعیف جامعه متمایز میکرد این بود که افراد ثروتمند جامعه کفش چرمی استفاده می کردند و طبقه ضعیف جامعه از گیوه مردانه به جای کفش استفاده می کردند و متخص آقایان بوده و عموما به رنگ سفید بافته میشد یکی دیگر از خصوصیات جالب این کفش بومی، این است که پای شما را خنک نگه می دارد و در نتیجه مانع از بوی نامطبوع و عرق کرد پاها می شود. همچنین این پاپوش کاملاً ضدآب است.
امروزه گیوه مردانه به عنوان یک کفش کلاسیک زیبا به تازگی وارد صنعت مد و پوشاک شده ودر بین آقایان ,خانمها و قشر جوان جامعه هم رواج پیدا کرده و علاوه بر رنگ سفید در رنگ های مختلف اعم از آبی، قرمز، مشکی، قهوه ای و موارد دیگر نیز تولید شود.
گیوه برای تمامی سنین و جنسیت ها تولید میشود.
انواع گیوه مردانه موجود در بازار ایران
- گیوه کلاش یا کردی
- گیوه ملکی
- گیوه آجیده
- گیوه لاته
- گیوه زیره چرمی
- زیره لاستیکی
- گیوه سیلک
نعلین
«تقریبا در ۱۳۰ سال پیش نعلیندوزی در تهران رایج شد و محلی در بازار برای آن تعیین شد ولی در این محل بیش از ۱۰ دکان نعلیندوزی نبود. پس از آن در هنگام بزرگ شدن شهر تهران توسط شخصی بهنام معیرالملک بازار کفاشان متصل به سبزهمیدان درست شد و جای مشاغل مختلف (راستهها) در بازار تعیین شد و نعلیندوزان به مکان جدید نقلمکان کردند
نعلین به کفشی گفته می شد که کف آن از جنس چوب و رویه آن از چرم بود. برای این که بر اثر راه رفتن ، چوب کف نعلین ساییده نشود و مدت بیشتری دوام داشته باشد ، نعلی به اندازه پاشنه کفش به زیر آن میخ می کردند درواقع نعلین یک جفت کفش بیپاشنه و با رویهی کوتاه بود که در گذشته کفش مخصوص علما و طلاب بوده و معمولا رنگ آن زرد یا کرمی و نوک آن کمی برگشته بود.
البته نعلینهای آن روز با آنچه ما از نعلین میشناسیم، متفاوت بود، زیرا بدون قالب درست میشد و دو لنگه آن با هم تفاوتی نداشت و جنس آن نیز از چرم ساده بود.
همینطوردر گذشته ، بانوان شرق خراسان از نوعی نعلین استفاده می کردند که پاشنه آن دقیقا زیر پاشنه پا یعنی روی تخت کفش قرار می گرفت. روی این پاشنه صفحه ای از استخوان به شکل پاشنه می خکوب می کردند و در زیر تخت کفش در همان قسمت پاشنه ی نعل می کوبیدند. این نعلین ها از چرم های الوان بود که روی آن تزئیناتی از چرم های رنگین اضافه می شد.
نعلین یا دمپایی روحانیت یا دمپایی آخوندی یکی از اجزای اصلی پوشش روحانیون به حساب می رفت و بین طلاب رواج بسیار زیادی تا به امروز داشته است نعلینها وضو گرفتن را راحت میکنند و در مورد رنگ آن و نوع آن روایات مختلف مذهبی وجود دارد. و به نوعی نعلین نشانهی راحتی و در دسترس بودن هستند
نعلین با گذر زمان شاهد تغییراتی در خود بوده است به طوری که تفاوت زیادی در طرح جنس که سبک بوده و سبک طراحی آن به وجود آمده است و به نوعی مدرن تر و زیبا تر شده است. و نوع به روزتر و مدرنتر آن به نام صندل میول Mule در سطح جامعه مشهود است امروزه میولها در فرهنگهای مختلف و مناسبتهای متفاوت پوشیده میشوند. میولها اکنون نیز در هر فرهنگ با توجه به پیشینهی آن به شکل خاصی ساخته و طراحی میشوند.
ساغری
از دیگر کفشهای رایج که گونهای جدیدی از نعلین بود که کفشی جلو بسته و پشت باز با اندکی پاشنه و معمولا دارای نوکی تیز و کمی برگشته بود و از چرم زرد رنگ تهیه میشد. ساغری نیز کفشی زنانه، بیپشت و پاشنه با رنگهای سبز، آبی و قرمز بود. زنان در خانه نیز گونهای دمپایی راحتی از جنس مخمل با رویه زریدوزی و پولکدوزی به پا میکردند که پاپوش نام داشت. در دوره قاجاریه نیز برای نظامیان چکمه دوخته میشد که بهتدریج در دورههای بعد پوتین نظامی جایگزین آن شد.
نمونه ای از کفش ساغری در تهران
گالوش(گالش)
کفش گالش در واقع همان چکمه کشاورزی است و از جنس لاستیک و رزین است در جدار داخلی آن با پارچه ای کلکدار به رنگ قرمز پوشیده میشود . گالش کفشی است که مقاومت بالایی در برابر آب و گل و لای داشته باشد و همچنین به آسانی و راحتی قابل تمیز کردن و شستشو می باشد . ابن کفش لاستیکی اغلب زنان در فصول پاییز و زمستان و زمان بارش برف و باران استفاده می کنند به همین دلیل بیشتر مردم نواحی شمال ایران و گیلان و مازندران از استفاده میکردند و در حال حاضر هم به دلیل تنوع زیاد در طراحی کفش از این نوع کفش در طرحهای جدیدتر اما به ندرت استفاده میشود.
در رابطه با چگونگی ورود گالش(رزین گالوش) گفته میشود که در طی جنگ جهانی دوم و سالهای 1320 الی 1321، ابتدا در محله سوخته تکیه رشت توسط روسها (روسها در آن سالها گیلان را اشغال کرده بودند) راه اندازی شد. حدود یک سال بعد، مرحوم فرخ جهانی گالوش دوزی را در شهر فومن جنب سقاخانه این شهر راه اندازی و به ترویج آن همت گماشت.
پس از آن در اواسط دهه سال 1330 مرحوم محمد رحیم متقی ایروانی (بنیان گذار کفش ملی در ایران) کفش هایی را از لهستان وارد کشور به ویژه گیلان و مازندران کرد و چندی بعد خود، کارخانه ای را در این زمینه در تهران راه انداری نمود. این گونه گالوش (رزین گالوش) از دهه سال 1350 بود که با ورود کفشهای مدل جدید به تدریج از میان رفت و حالا به ندرت مورد استفاده قرار میگیرد
اروسی یا اُرسی
منبع “مقالهای به قلم دکتراصغر عسکریخانقاه، دکتر علیرضا آقاجانی،فاطمه میرزایی”
کفش دیگری که از روسیه وارد ایران شد و به همین دلیل به اُرسی(orosi) معروف شد، کفش چرمی پشت بستهای شبیه نعلین بود. «ارسیها از چرم زرد و سرخ و سیاه دوخته میشدند. در اندازههایی در مقیاس خط که برای هر اندازه یک رقم خط، مانند سه خط و چهار خط تا هفت خط در نظر گرفته میشد؛ نمره (شماره) هنوز متداول نبود.
ارسی چرمی مردانه به اسامی دهان لوچه ای (کفشی مانند گیوه یا دمپایی از چرم که پشت و پاشنه داشته باشد، بدون بند و سگک)، سگکی(کفشی از چرم با رویه یک تکه که دهانه آن با سگکی به هم میآمد)، بندی، پاشنه نخواب (مانند دهان دولچهای با پشت که با پاشنهکش به پا کشیده میشد)، پاشنه بخواب (مانند دهان دولچهای با پاشنهای نرم که هم کفش و هم دمپایی بود) بود که خریداران باید بعد از خرید، پاشنههای آنها را نعل میکوبیدند.
بعد از اینها نعلینهای بدون پاشنه با نعلکی(پاشنه) کوتاه از چرمهای قرمز و زرد بود. کفشهای چرمی زنانه نیز مانند طرح گالشی (کفش نرم بیپاشنه که فقط دولا چرم پاشنه آن را از کف مشخص میکرد) یا ساده در اندازههای سه خط، پنج خط و هفت خط با پاشنه چرمی در رنگهای سیاه و قرمز جگری بودند.»
از اواخر قرن سیزدهم و «بهویژه بعد از انقلاب مشروطه که گروهی از مردان به خارج از کشور سفر کردند پوشش اروپایی و پوشیدن کت و شلوار، پاپیون و کراوت آغاز شد.» رضاشاه نیز در اوایل سلطنت خود، تلاش بسیاری در جهت متحدالشکل و اروپایی کردن لباس مردم کرد تا اینکه «در مهر ۱۳۰۷ کابینه مقرر کرد که تمام مردهای ایرانی بهطور یکدست و به سبک غربی لباس بپوشند» و در اینجا بود که کفشهای سنتی رایج نظیر گیوه، ملکی، نعلین، چاروق و ارسیهای چرمی جای خود را به کفشهای چرمی پاشنهدار و معمولا بندی اروپایی دادند. کفاشان سنتی تهران یا همان ارسیدوزان نیز دست به کار شدند و سعی کردند با شکافتن چند نمونه کفش خارجی، روش ساخت و دوخت آن را فرا بگیرند. این کفاشان که پس از یادگیری روش و شیوههای دوخت کفشهای اروپایی، مشغول دوختن کفشهایی به آن سبک شدند، به «فرنگیدوز» مشهور شدند. با رایج شدن کفشهای اروپایی، چرمهای گاوی نرم و ظریف ساخته شده در اروپا به نام شبرو (sebrow) و چرم براق به نام ورنی (verni) و همچنین چرمهای زیرهای ضخیم عمدتا موسوم به فرنسیس (feransis) نیز از اروپا وارد بازار شد و در دسترس کفاشان قرار گرفت و کفاشان نیز با استفاده از شبرو و ورنی دست به تولید کفشهای مردانه و زنانه زدند. برخی از این کفشها عبارت بودند از مردانههای رویه شبرو، سرپنجهدار بندی با زیرههای چرم گاومیش فرنگی، کفشهای زنانه شبرو پاشنه کوتاه و پاشنه بلند و صندل (راحتی، پاشنه کوتاه بندی و تسمهای و سگکی) و پاشنه قندره (کفشی بیبند و تسمه با پاشنه کلفت چوبی) که از چوب پاشنههایی سه چهار سانتی به آنها کوبیده و رویهای به آنها کشیده میشد و در آخر کفشهای گرانقیمت زنانه و مردانه جیردار که چند لایه چرم نو را روبهرو، روی هم دوخته، زیر پنجگی کفش قرار میدادند که موقع راه رفتن جیرجیر میکرد. قندره (qondore) کفش دیگری بود که «چرمی و سیاه و براق و کوچک بود و خانمهای اعیان و شیک آن را به پا میکردند.» از کفشهای دیگر این دوران، کفشهای چرمی پسرانه و دخترانه و بچهگانه بود. چسک (cosak) نیز کفشی بود مخصوص کودکان و از پوست نرم گوسفند یا میش تولید میشد. اینها کفشهایی بودند که در تهران از ۱۰۰ تا حدود ۶۰ سال پیش تولید میشدند. تا این دوران دیگر کفشهایی که از شبرو یا همان چرم گاوی خارجی، ساخته میشدند در بین مردم جا افتاده بود. کفاشانی که مشغول ساخت کفش از شبرو بودند را «شبروساز» و دکان آنها را «شبروسازی» مینامیدند. بیشتر کفاشان به استفاده از شبرو (sebrow) روی آورده بودند و چرمهای سفت، زمخت و نامرغوب ایرانی را (نظیر چرم همدانی که در آن زمان به رنگهای زرد و سیاه و جگری تولید میشد) کنار گذاشته بودند. در زمان رضاشاه (حدود ۱۳۱۲ خورشیدی) کارخانههای چرمسازی در ایران تاسیس شد و این امر باعث پیشرفت صنعت تولید کفش شد. کفشهای شبروی مردانه با زیرههایی از چرم ضخیم و پاشنههای چرمی کوتاه در این دوره بسیار رایج شدند و مشتریان بسیاری داشتند. درواقع کفشهای مردانه چرمی دستدوز به شیوه کفشهای اروپایی، بازار کفش شهر تهران را در تصرف خود درآوردند، گو اینکه هنوز گیوه و گالش و حتی چارق بهطور محدود در تهران مورد استفاده مردم قرار میگرفت.
در ابتدا این گونه کفشها، حالت تجملاتی داشتند و هر تهرانی که توان خرید و پوشیدن چنین کفشهایی را داشت، به پا کردن آن و راه رفتن با آن را در خیابانهای شهر مایه فخر و مباهات میدانست. حتی در مواقع خاص و ویژهای از این گونه کفشها استفاده میشد و صاحبان این پایپوش مد روز، در نگهداری و حفظ آن تلاش بسیاری میکردند. یکی از کفاشان بسیار قدیمی تهران در مصاحبه خود گفت که تهرانیها در روزهای بارانی که خیابانهای شهر گلآلود میشد، بر روی کفشهای چرمی خود گالش لاستیکی میپوشیدند تا آسیبی به کفش چرمیشان نرسد. بهتدریج تا اوایل دهه ۳۰ این کفش در میان مردم حالت عادی پیدا کرد و در پای اکثر تهرانیها دیده میشد. در دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰، قطعات چرم رویه کفش با چرخ خیاطی به هم دوخته میشد؛ با آنکه سالها قبل در حدود سال ۱۸۵۸ م در اروپا چرخی برای دوختن رویه به زیره اختراع شده بود، این دستگاه هنوز وارد ایران نشده بود و تمامی مراحل تولید کفش صرفا با دست انجام میگرفت. در این دوران انواع کفش چرمی دستدوز با مدلهای مختلف تولید میشد و پیشرفتهای چشمگیری در صنعت تولید کفش چرم دستدوز اتفاق افتاد تا حدی که کفش دستدوز ایرانی با بهترین انواع اروپایی بهویژه ایتالیایی رقابت میکرد و تنها پایپوش مردم تهران بود اما درست در همین سالها یعنی اواخر دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ یعنی در راستای ازدیاد جمعیت و تنوع گونههای کفش و مصارف و کاربردهای آن، ماشینآلات وارد ایران شد و صنعت تولید کفش شکل ماشینی گرفت. اولین کارخانه کفش ماشینی که در سال ۱۳۳۰-۱۳۲۹ افتتاح شد، صرفا به تولید کفش لاستیکی پرداخت. بعد از آن کارخانههای کفش مهشید در قلهک تهران و واحد سه ستاره افتتاح شد. کمی بعد مواد پلاستیکی نظیر پی ویسی وارد بازار کفش ایران شدند و در ادامه این راه واحدهای کفش ملی، کفش بلا و کفش وین راهاندازی شدند. ابتدا این کفشهای پلاستیکی، به علت سختی و غیرقابل انعطاف بودن مورد استقبال قرار نگرفت، ولی با پیشرفت فناوری و بهبود مواد پلاستیکی تولید کفش لاستیکی محدود شد و بهتدریج تولیدات لاستیکی از بین رفت و فقط چکمههای لاستیکی باقی ماند. در سال ۱۳۴۰، کفش ملی با سرمایهگذاری مشترک با برخی تولیدکنندگان ژاپنی و اروپایی به بزرگترین تولیدکننده کفش ماشینی ایران و خاورمیانه تبدیل شد. بعدها گونههای دیگری از پلاستیک نظیر پلیاورتان یا پییو که امروزه به طور مصطلح در صنعت کفش به نام پیو شناخته میشود نیز در تولید کفش مورد استفاده قرار گرفت.
چنان که ذکر شد، از طرفی ازدیاد جمعیت در شهر تهران و ایجاد مصارف و کاربردهای گوناگون برای کفش و از طرف دیگر ارزان بودن قیمت کفشهای غیرچرمی و همچنین دوام بیشتر آنها، باعث استقبال بسیار زیاد مردم و در نتیجه افزایش تولیدات این کارخانهها شد. چنان که تا اواخر دهه ۵۰ کفش ملی تولیدات خود را به ۲۰ میلیون کفش ورزشی، پوتین و پوتین سربازی،کفش پلاستیکی، کفش ایمنی و کفشهای رویه چرمی رساند. سطح بالای تولیدات این کارخانهها، عامل بسیار مهمی در تغییر گونههای کفش مردم تهران بود و در واقع اکثریت مردم به دلیل ارزانی و دوام به مصرف این گونه کفشها روی آوردند، اما کفش دستدوز تمام چرمی همچنان جایگاه ممتاز و ویژه خود را در شهر تهران حفظ کرده بود و مشتریان بسیاری از قشر مرفه داشت.
Top of Form
Bottom of Form